English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (6636 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
doubles U بازی دوبل
double U بازی دوبل
doubled U بازی دوبل
doubled up U بازی دوبل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
service line U خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
up and back U بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
Other Matches
double squirrel cage motor U موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
duple U دوبل
double entry bookkeeping U حسابداری دوبل
double seam U درز دوبل
push and pull lever U اهرم دوبل
double integral U انتگرال دوبل
double knot U گره دوبل
double refraction U شکست دوبل
double refraction U انکسار دوبل
double u butt weld U جوش لب به لب یو دوبل
double vee guide U راهنمای وی دوبل
dual capacitor U خازن دوبل
dual tire U لاستیک دوبل
double u butt joint U اتصال لب به لب یو دوبل
double diode U دیود دوبل
twin conductor U هادی دوبل
double acting fuse U فیوز دوبل
double amplitude U دامنه دوبل
twin lever U اهرم دوبل
double frequency U فرکانس دوبل
double-checks U کیش دوبل
double-checking U کیش دوبل
fours U مسابقه دوبل
double-checked U کیش دوبل
double check U کیش دوبل
double-check U کیش دوبل
double bottoms U ناو کف دوبل
double belt U تسمه دوبل
double tandem engine U موتور سری دوبل
double knee U لوله زانویی دوبل
double three spindle machine U دستگاه سه هرزگردی دوبل
duplex fixed bed miller U دستگاه فرز دوبل
indenture U دوبل کردن قرارداد
dual crank U میل لنگ دوبل
double accumulator switch U کلید انباره دوبل
polyphase earth U اتصال زمین دوبل
double entry U سیستم دفترداری دوبل
double dribble U خطای دوبل در بسکتبال
double earth fault U اتصال زمین دوبل
double flanged butt joint U اتصال لب به لب- لبه دوبل
double flanged seam U درز- لبه دوبل
double delta connection U اتصال مثلث دوبل
double i butt weld U جوش درزی ای دوبل
double bank radial engine U موتور ستارهای دوبل
double integration method U روش انتگرال دوبل
double rotor motor U موتور با رتور دوبل
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
double multiple disc clutch U کلاج چند صفحه- دوبل
double thrust ball bearing U بلبرینگ با فشار محوری دوبل
double helical gear U چرخ دندانه مارپیچی دوبل
double thrust bearing U یاطاقان با فشار محوری دوبل
double four spindle machine U دستگاه چهار هرزگردی دوبل
double track railway bridge U پل راه اهن باسکوی دوبل
double two high rolling mill U دستگاه نورد مضاعف دوبل
double angle milling cutter U دستگاه فرز زاویه دوبل
double keyway broach U مته دستی با جا خار دوبل
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
adjustable double endwrench آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
double squirrel cage U موتور با رتور قفس سنجابی دوبل
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
double accentric press U پرس خارج از مرکز بایاطاقان دوبل
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
double base diode U دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
credit U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credits U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
crediting U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
alleys U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
two cell accumulator U اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
duodide U دیود مضاعف دیود دوبل
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
bight U حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
action U بازی
game U بازی
falconine U بازی
gaming U بازی
slackness U بازی
fun U بازی
openness U بازی
partie U بازی
patulousness U بازی
plain dealing U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
actions U بازی
hopscotch U بازی لی لی
dibasic U دو بازی
solitaires U تک بازی
solitaire U تک بازی
watermanship U اب بازی
grey hound U سگ بازی
home U بازی
playing U بازی
play U بازی
basics U بازی
plays U بازی
clearance U بازی
played U بازی
basic U بازی
homes U بازی
headhunting U خشونت در بازی
play U بازی کردن
harlepuinade U حقه بازی
firework آتش بازی
paperwork U کاغذ بازی
hard game U بازی دشوار
fireworks U اتش بازی
pantomimes U لال بازی
bonfire U اتش بازی
hocus pocus U حقه بازی
play U خلاصی بازی
gaming U قمار بازی
headwork U با سر بازی کردن
pantomime U لال بازی
monkey business U کچلک بازی
playfully U با خنده و بازی
hanky panky U روباه بازی
game plan U استراتژی بازی
game of chance U بازی قمار
play U رل بازی کردن
bandies U چوگان بازی کچ
bandy U چوگان بازی کچ
bandying U چوگان بازی کچ
game cycle U دوره بازی
game ball U توپ بازی
chicaneries U حیله بازی
chicanery U حیله بازی
free play U بازی ازاد
free handedness U دست بازی
four handed game U بازی چهارنفره
game theory U نظریه بازی
game theory U تئوری بازی
hanky panky U حقه بازی
halt back U میان بازی کن
full-time U 09 دقیقه بازی
charade U نوعی بازی
hanky-panky U حقه بازی
hanky-panky U روباه بازی
half time U نیمه بازی
half back U میان بازی کن
fencing U ششمشیر بازی
grandstand play U بازی مهیج
gamesomeness U بازی گوشی
speculation U سفته بازی
pyrotechnic display U اتش بازی
play therapy U بازی درمانی
twiddled U بازی کردن
twiddles U بازی کردن
twiddling U بازی کردن
play away U به بازی گذراندن
pedophilia U بچه بازی
pederosis U بچه بازی
pederasty or pae U بچه بازی
pederasty U بچه بازی
played U خلاصی بازی
passive play U بازی غیرفعال
footballer U فوتبال بازی کن
twiddle U بازی کردن
playact U رل بازی کردن
playing U رل بازی کردن
puppetry U عروسک بازی
puppetry U خیمه شب بازی
puppet show U خیمه شب بازی
pugilism U بوکس بازی
priestcraft U کشیش بازی
popery U پاپ بازی
playing time U مدت بازی
playing the man U بازی روانی
playing the man U بازی با حریف
playing the board U بازی فی نفسه
playing the board U بازی بر صفحه
playing court U زمین بازی
footballers U فوتبال بازی کن
papistry U پاپ بازی
knuckle bone U قاب بازی
jugglery U شعبده بازی
job stick U دسته بازی
inning U یک دوره بازی
plaything U اسباب بازی
playthings U اسباب بازی
Recent search history Forum search
1i have a dare foryou.are you willing to take it?
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com